کتاب حضور: اتاق در سکوت فرو رفت. اوفلاهرتی در این موقع بود که حرف زد. آهسته گفت: «فکر می کنم من کاندیدایی داشته باشم. شانسی گاردینر چطور است؟» چشم ها همه به طرف مردی که روی نیمکت نشسته بود و داشته قهوه اش را می خورد، برگشت . . .
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر