چهار داستان
-
ناشر :
-
شابک :9789642575961
-
کد کتاب :237831
-
مولف :
-
مترجم :
-
نوبت چاپ :2
-
سال چاپ :1397
-
قطع :رقعی
-
نوع جلد :شومیز
-
تعداد کل صفحات :272
-
وزن :300
-
قيمت :1,650,000 ریال
در زندانى که کلود ولگرد محبوس بود مردى به سمت مدیرى کارگاهها انجام وظیفه مىکرد. این مرد از سنخ کارمندانى بود که گفتى او را فقط براى اداره امور زندانها ساختهاند. مرد که از زندانبانى و سوداگرى هر دو مایه داشت سرشت عجیبى بود که در آنِ واحد هم دستورى به کارگر مىداد و هم زهر چشمى از زندانى مىگرفت. هم افزار به دست محکوم مىداد و هم زنجیر بر پاى او مىنهاد. این مرد ذاتا مظهر اضداد بود. مردى بود کوتاه قد و مستبد و خودپسند و خودرأى و بر نفس خود نیز تسلط نداشت. از طرفى به موقع رفیقى مهربان و جوانمرد و خوشروى و خوشزبان بود و حتى با لطف و محبت به شوخى مىپرداخت. در واقع مردى خشن و سختگیر بود، ولى جدى و بااراده نبود. با هیچکس به بحث و احتجاج نمىپرداخت و حتى با خود نیز استدلال نمىکرد. براى زن خود شوهرى نیکو و براى اطفال خویش پدرى مهربان بود، ولى این امر مسلما وظیفه است نه تقوا و فضیلت. به طور خلاصه، مدیر مردى بدخلق و بد ادا بود، ولى شریر و موذى به شمار نمىرفت. مردى بود که در سراپاى وجودش چیزى قابل ارتعاش و قابل کشش وجود نداشت، یعنى ذرات وجودش در برخورد با هیچ امر یا واقعهاى متألم و متأثر نمىشد. ترکیب او از اجزاءِ بىحس و حالتى بود که در تصادم با هیچگونه فکر و احساسى به صدا درنمىآمدند و انعکاسى از خود نشان نمىدادند. خشم این مرد سرد و منجمد، کینهاش شوم و حزنانگیز و قهرش دور از نگرانى و سر و صدا بود. از آن سنخ مردانى بود که بىآنکه گرم شوند آتش مىگیرند و ظرفیت حرارتى ایشان هیچ، یعنى صفر است. از زمره کسانى بود که اغلب انسان تصور مىکند از چوب ساخته شدهاند، از کسانى که از یک سر مشتعلند و از سر دیگر سرد. خط اصلى یعنى، خط منصفى که در لوح اخلاق این مرد دیده مىشد همان خط عناد و لجاج بود.
0 نظر