دسته بندی ها

و تو برنگشتی

کد شناسه :250032
و تو برنگشتی

مارسلین لوریدان ایونس در سیزدهم آوریل 1944 همراه پدرش به آشویتس ـ بیکنائو تبعید و در دهم مه‌‌ی 1945 به‌دست ارتش سرخ آزاد می‌شود. اما پدرش مثل 45 عضو دیگر خانواده و خویشانش هرگز از اردوگاه‌ها برنمی‌گردد. مارسلین هفتاد سال بعد، با کتاب «و تو برنگشتی» دوران هولناک اسارت و زندگی پس از آن را برای پدر از‌دست‌رفته‌اش روایت می‌کند. دیگر از گاز خبری نبود. دیگر دهانه‌ی گشوده‌ای در کار نبود که بتوانند دقیقه به دقیقه ما را درون آن بیندازند. ما دختران بیرکنائو از بزرگ‌ترین مرکز قتل‌عام نجات پیدا کرده بودیم. دیگر دودکشی در کار نبود. نه کوره‌ی جسدسوزی، نه بوی جسدهایی که جزغاله می‌شد. برای همین بود که من، با این‌که مثل بید می‌لرزیدم، زیر چادرهایی که میان برف بر پا کرده بودیم آواز می‌خواندم.

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر