کتاب برای یک شب عشق/ شبی پاییزی، در هوایی ابری و ملایم، لولای پنجره صدای جیرجیر هولناکی داد. ژولین به خود لرزید و در برابر عمارتی غم زده که غروب غرق در تاریکی اش می کرد ناخواسته قطره های اشک از چشم هایش جاری شد.
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر