کتاب هی یو: من برمی گردم. برمی گردم و یکراست سراغ خانه محمد عطیه می روم در نشانی منطقه الشعب نهایه الفرتات جنب الجامع.. تا به همسر جوانش بگویم که او زنده است و هر شب با یاد تو چشم هایش خیس می شد. امیدوارم خضر لبنانی و مصطفای عراقی و ناصر ایرانی و عبدالرحمن سوری...
0 نظر