کتاب مگره و شاهد گریزان/ _چترت را فراموش نکردی؟ ..... _نه. .... در دیگر داشت پشت سر مگره بسته می شد. مگره رو کرده بود سمت پله ها. _شال گردنت را هم بردار. مادام مگره با عجله رفت شال گردن را بیاورد. تصورش را هم نمی کرد همین چند کلمه ساده چقدر روی همسرش تاثیر می گذارد و ناراحتش می کند. ....
0 نظر