کتاب سمیرا و سمیر:سمیرا می داند که داستان این آمپول هر چه هم که بوده باشد ژغاو باید می ایستاد تا نخست سمیرا از چادر بیرون برود. ژغاو آشفتگی را در چشم های سمیرا می بیند....
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر