کتاب یک زن بدبخت: بطری ورموت توی یک پاکت بود و او از بطری به طرز حساب شده ای جرعه، جرعه می نوشید و در همان حال به عمارتی که در آتش می سوخت نگاه می کرد. یک سگ شکاری آموزش دیده می توانست به سادگی رد او را پیدا کند.
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر