کتاب مجلس قربانی سمنار/ در خواب دیدم خورنقی ساخته ام به بلندی چهل مردان بر شانه ی هم؛ و از سر آن پرواز می کنم؛ و مردی پوشید چهره -تیره پوش- از سر آن به تیر می زندم. کمانگری خدنگ و تیز، زه رها می کرد؛ و تیر زوزه کشان می آمد و مرا رهایی از هراسم نبود.
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر