کتاب از من نخواهید که لبخند بزنم: «طلاق». من هیچوقت این کلمه را درست نفهمیده بودم. فکر میکردم مثل «مرگ» از آن کلمههایی است که میدانی برای خیلی از آدمها پیش میآید، اما تا وقتی دور و بر خودت پیش نیامده، توجهی به آن نمیکنی. اصلا راستش تا قبل از این، دیکتهی «طلاق» را بلد نبودم. مطمئنم تا حالا توی لیست کلمههای دیکتهی مدرسه نبوده. حالا که فکر میکنم «مرگ» هم توی لیست نبوده...
0 نظر