کتاب الماس ها ابدی اند : عقرب امپراتور با دو چنگال جنگی اش که مثل دست های کشتی گیری جلو گرفته بودشان، با خش حشی خشک از زیر صخره ها، از سوراخی به انداز یک انگشت بیرون آمد. بیرون از سوراخ، تکه زمینی تخت و سخت بود و عقرب در مرکز آن روی جفت پایش ایستاده بود .....
0 نظر