کتاب زلالود/ در اذن دخول آن شب اگر نام پسر بود ......... دیدیم در باز حرم باب نظر بود ...... با کوله ی حاجات زدم در دل زوار ....... در زیر قدم ریخته اما و اگر بود ....... می رفتم و می آمدم ... اما به چه حالی ......... افسوس که اوقات سفر زودگذر بود.
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر