امیرکبیر
-
ناشر :
-
شابک :9789643517205
-
کد کتاب :216086
-
مولف :
-
نوبت چاپ :3
-
سال چاپ :1397
-
قطع :وزیری
-
نوع جلد :گالینگور
-
تعداد کل صفحات :424
-
وزن :750
-
قيمت :2,650,000 ریال
وقتی که محمدشاه قاجار چشم از جهان بست ناصرالدین میرزا پسر شانزده ساله او که سمت ولایتعهدى داشت در تبریز روزگار مىگذرانید. پس از مرگ محمدشاه، بیشتر رجال قاجارى و درباریان که از میرزا آقاسى دل خوشى نداشتند و همچون گرگى در انتظار فرو غلتیدن او بودند تا به پاره کردنش قیام کنند از دستورات او سرپیچى کرده و چوب لاى چرخ امورات گذاشتند تا برکنار گردد. میرزا آقاسى که به نیکى واقف بود از پس این همه دشمن و دسیسهگر برنمىآید به آستانه حضرت عبدالعظیم رفت و بست نشست، پس از اینکه ناصرالدین میرزا به تهران آمد فرار کرد و به کربلا رفت. چهل روزه پس از مرگ محمدشاه، این مهدعلیا، مادر ولیعهد بود که اداره امور را در دست داشت و زمینه دخالتهاى نارواى بعدى در مسایل کشور را فراهم مىآورد. در ایام ولایتعهدى ناصرالدین میرزا، میرزاتقىخان امیرنظام پیشکار او بود و رابطه عاطفى شاه آینده و پیشکارش نوعى مرید و مرادى بود و ناصرالدین میرزا به دلیل سمت مربىگرى امیرنظام بر او و نیز ویژگىهاى دیگر اخلاقى سخت شیفته او بود، از این روى با رسیدن خبر مرگ محمدشاه، امیرنظام لشکرى آراست و در رکاب شاه جوان به سوى تهران روانه شد. پس از ورود به تهران و برگزارى مراسم باشکوه استقبال، ناصرالدینشاه، امیرنظام را لقب اتابک اعظم داد و او را صدراعظم خویش کرد. در ابتداى پادشاهى ناصرالدینشاه، برخى بلاد ایران دچار شورشها و ناثباتىهایى گردید که اوضاع را پیچیده مىکرد و اگر نبود تدبیرها و درایت اتابک اعظم، چه بسا رشته امور از دست مىرفت و زودهنگامتر بساط سلطنت استبدادى قاجاریان برمىافتاد
0 نظر