کتاب تاریکروشنا: چه کسی می پنداشت ...... یک پرونده کوچک می تواند ...... بر شاخه ای عریان بنشیند و ....... دلشوره ی دریا را آن قدر بخواند، ...... تا چهره های ما ........ در پنجره های نمکسوده گم شوند؟ ......... شهر ...... در بهت گرگ و میش فرودگاه ....... از چهره های آشنا ....... تهی می شد.
0 نظر