کتاب کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم پائولو کوئیلو نشر ثالث: نشستم و گریه کردم... گفته شد، هر چیز که در این رودخانه میافتد، پرک و پروانه و پرهای پرندگان ... همه و همه در بستر آن بدل به سنگ میشوند. آه... اگر میتوانستم قلبم را از سینه بیرون آورده و به جریان آن بسپارم...
0 نظر