دسته بندی ها

دوزخ

کد شناسه :282071
دوزخ
موجود نیست

آگوست استریندبرگ که استادِ مسلم سبک اکسپرسیونیسم و از بنیان‌گذاران تئاتر مدرن محسوب می‌شود؛ در «دوزخ» فرازهای روحی خود در حرکت از زهدباوریِ کودکانه‌ی سال‌های آغازینش تا گذار از بی‌خدایی و عصیان و رسیدن به ایمانی جدی به «خدایی که مکافات می‌کند» را با صداقت بی‌رحمانه‌ای عریان می‌کند. او در این حیرت روحانی به نهایت جنون می‌رسد؛ و مجانین به‌راستی‌که ژرف‌تر از مردم عامه به پدیده‌ها می‌نگرند؛ بنابراین در پایان «دوزخ» درسی را که از زندگی فراگرفته این‌چنین خلاصه می‌کند: «پس زندگی من چنین است؛ یک نشانه، یک نمونه برای بهتر کردن دیگران؛ یک مثل برای نشان دادن پوچیِ شهرت و محبوبیت؛ یک مثل برای نشان دادن به نسل جدید که چگونه نباید زندگی کنند؛ آری! من یک مثلم، من که خود را پیامبری می‌دیدم، اینک آشکار شده که گزافه‌گویی بیش نیستم.» جای شگفتی است بااینکه نام‌های آشنایی چون نیچه و ایبسن سال‌هاست در انگلستان ورد زبان‌اند، استریندبرگی که نقل است ایبسن روزی به یکی از پرتره‌های او اشاره کرد و گفت: «او از من بزرگ‌تر است.» تنها چند صباحی است که توجه خوانندگان را به خود جلب کرده است. حتی امروز هم چیز زیادی از او نمی‌دانند؛ جز اینکه او بدبین و زن‌ستیز بود و رمان‌هایی به سبک زولا می‌نوشت. مثلی فارسی می‌گوید: «کوه را می‌بینند، معدنش را نه.» کتاب «دوزخ» برای خواننده دریچه‌ی جدیدی رو به دنیای درونی استریندبرگ می‌گشاید.

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر