دسته بندی ها

آواز پاییز

کد شناسه :252678
آواز پاییز
  • ناشر :
  • شابک :
    9786226667241
  • کد کتاب :
    252678
  • مولف :
  • نوبت چاپ :
    2
  • سال چاپ :
    1400
  • قطع :
    رقعی
  • نوع جلد :
    شومیز
  • تعداد کل صفحات :
    716
  • وزن :
    720
  • قيمت :
    3,100,000 ریال 2,325,000 ریال
موجود نیست

حمید لخت و سنگین بلند شد. دوست داشت تمام آرام بخش های دنیا را یک جا بخورد و از این وضعیت خلاص شود. رفت طرف پرینوش و گوشه روسری اش را نوازش کرد: همه چی تموم می شه. بذار این مراسم کوفتی بگذره بعدش… مکث کرد. بعدش چه؟ چرا نمی توانست مثل مرد بگوید بعدی وجود ندارد. چرا همه اش وعده سر خرمن می داد؟ امشب قرار بود تاریخ معین کنند برای عروسی. نهایتش تا تابستان هم لفتش می داد. بعد مجبور بود دست روشن را بگیرد و بروند زیر یک سقف. زیر همان سقفی که مدت ها آشیانه مخفی او و پرینوش شده بود! آخ که چقدر سخت بود زندگی کردن زیر همان سقف با زنی که دلخواهش نبود! این جوری عبدالحسین خان راضی می شد. مادرش هم با اینکه دل خوشی از عمه اش نداشت راضی می شد. همه راضی پس گور پدر ناراضی! پوزخند زد: گناه من چیه که دوست ندارم افسار ببندم گردنم؟ پرینوش ساکت ماند. خوب می دانست این حرف نمک چندباره است روی دل این زن بی نوا. بعدش چه می شد؟ حتما پرینوش می رفت صیغه یکی دیگر می شد. زندگی خرج داشت. پرینوش هم که تنها بود و بی کس! با یک بچه چهارساله روی دستش. شوهرش هم که معلوم نبود زنده است یا مرده؟ اسیر شده توی عراق یا زخمی و بی هوش و گوش افتاده گوشه یکی از بیمارستان های صحرایی. هرچند پرینوش می گفت مطمئنم نیم زنده است. فقط خودش را یک جایی گم و گور کرده تا جنگ تمام شود و بعد بی سر و صدا از ایران برود. پرینوش یک سال پیش طلاقش را گرفته بود. بچه را هم هیچ کسی نخواسته بود. پرسید: خورشید کجاست؟ پرینوش آب دماغش را بالا کشید: منتظر خبر مرگ منه!

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر