در نظریه قبض و بسط شریعت، وحی و دین کامل، به دور از تناقض و خطاناپذیر، ولی فهم ما از آن نسبی، متغیر و حاوی خطا و تناقض بود ... . نظریه قرآن کلام محمد(ص) وحی را به تجربه دینی تقلیل میداد و محکوم به محدودیتهای معرفتی و زیستی تجربهکننده آن میکرد. نتیجه این نگرشْ تاریخمندی، خطاپذیری و نسبیت وحی چه در سطح لفظ و چه در سطح معنا بود. اما هرچه بود منطق وحی الهی منطق بیداری و زبان وحی زبان حقیقت بود و امکان استنباط ضابطهمند مفاهیم فرا زمانی از آن فراهم بود. اما نظریه رؤیاهای رسولانه در گامی فراتر، وحی را به رؤیای انسانی با ویژگیهای مردمشناسانه و فرهنگی خاص تقلیل میدهد و فهم ضابطهمند آن را ناممکن و عملاً به یک رؤیا و آرزو بدل میکند.
0 نظر