دنیا برای ما ایرانی‌ها هیچ وقت یکنواخت نمی‌شود. هر روز ‎و گاهی حتی روزی چندبار با اخبار تکان دهنده و اتفاق‎های عجیب روبه رو می‌شویم و تحلیل اخبار و پیشامدها بخشی از زندگی روزمره‌مان شده است. تکراری‌ترین جمله‌ای که در این تحلیل‌ها می‌شنویم این است که ما «بی‌تفاوت» شده‌ایم! هرچه به سرمان می‌آید حقمان است چون همه چیز را به سرعت فراموش می‌کنیم و تلاشی برای تکرار نشدن آن‌ها انجام نمی‌دهیم. بی‌تفاوتی از نظر ما یک رفتار بد است! سوالی که این کتاب برای پاسخ دادن به آن نوشته شده این است که بی‌تفاوتی اصلا به چه معناست؟ چه می‌شود که آدم‌ها نسبت به یک مسئله بی‌تفاوت می‌شوند؟ آیا می‌توان انواع مختلفی از بی‌تفاوتی را شناسایی کرد و در جریان این نوع بی‌تفاوتی اجتماعی، نشان داد که انتخاب بی‌تفاوتی لزوما همیشه یک انتخاب بزدلانه و منفی نیست و در برخی مواقع یک کنش عقلانی است که گریزی از آن نیست؟ این کتاب می‌گوید که انسان موجودی محدود است و موجودِ محدود نمی‌تواند نسبت به همه مسائل واکنش مسئولانه انجام دهد. انسانِ محدود، مجبور است که انتخاب کند نسبت به بعضی مسائل بی‌تفاوت باشد و نسبت به بعضی دیگر همه تلاش خود را بکند تا وضعیت را تغییر دهد. بی‌تفاوتی یک انتخابِ ناگزیر است که گونه‌های مختلف دارد. «بی تفاوت» لزوماً ناسزا نیست.