کتابی که در دست دارید با در نظر گرفتن ضرورت توجه به پدیده فقر و توسعه بهعنوان مهمترین مسئله تاریخ ایران معاصر و با هدف بازاندیشی آن، در پی کشف ماهیت و معنای واقعی توسعه از نگاه اجتماعات فقیرنشین است. این کتاب نشان میدهد تاکنون، آنچه بهواسطه پروژه توسعه بهوجود آمده، چیزی مغایر با معنای اصلی آن بوده یا حداقل نتایج آن در تعارض با ادعاهای اولیه کارگزاران است. این اثر نشان میدهد منطق کلاننگر برنامهریزان و سیاستمداران و هر آنکه زمانی دستاندرکار مبارزه با فقر بوده و مداخلات توسعهای را به اجرا گذاشته، ناتوان از درک صحیح معنای فقر و توسعه است. در راستای این جهانبینی کلیگو، کارگزاران با ردایی از شعبده، معنای خاصی از توسعه را تثبیت و مستقر کردند و آن را از دسترس جامعه خارج کرده و ماهیت معماگونه و دستنیافتنی به آن دادهاند. مطالعه این کتاب، فرصت مناسبی برای تضارب آرا، بازنگری در پیشفرضها و توجه به رویکردهای بوم اندیش ایجاد مینماید، که از این رهگذر چشمانداز جدیدی را به روی تحلیلهای نظری و عملی در نظام سیاستگذار توسعه و فقر میگشاید. به طوری که نشان میدهد یک راهحل کلان برای توسعه و مبارزه با فقر وجود ندارد و نخستین اقدام را اصلاح رویهها به منظور افزایش قابلیتهای جامعه میداند.
0 نظر