تو دِه یه بار فیلم آورده بودن تو مسجد با آپارات نشون بدن. فیلم توبه نصوح مخملباف بود. اونم تو شب. مردها بهش میخندیدن و ما بچهها نزدیک بود خونه خدا رو نجس کنیم. مرتیکه فیلم ساخته بود. همهش تو مردهشورخونه و قبرستون بود. تا یه هفته شبها میرفتیم پهلو بابام میخوابیدیم. حافظ زیاد تصوراتش قوی نبود. ولی من همین که شب میشد انگار پام رو گذاشته بودم تو سیـنما و همهجای خونه داشت توبه نصوح نشون میداد.
0 نظر