دسته بندی ها

قصه عشق

کد شناسه :249279
قصه عشق

قصه عشق رمانی است نوشته میشل زواگو با ترجمه محمدرضا مرعشی‌پور که نشر ماهریس آن را به چاپ رسانده است، به مرور بخشی از متن این کتاب می‌پردازیم: قصه‌هایی که به دل می‌نشینند فقط فرآورده‌های ذوق و قریحه و نبوغ نیستند و تنها نویسندگان پدیدشان نمی‌آورند ، بلکه از رخدادهای گوناگونی مایه می‌گیرند که در جوامع انسانی ریشه دارند. حکایتی که برای‌تان روایت می‌کنم نیز برگرفته از زندگی و غمنامه‌های آن است و از فرانسه آغاز می‌شود، از نقطه‌ای که دست طبیعت آن را آراسته و تمدن جدید به نابودی‌اش کمر بسته، سرزمینی با چشم‌اندازهای سحرانگیز و مهد بلندپروازی‌های مردان و زنان بزرگ. در بخشی از خاک فرانسه که به دریا منتهی می‌شود، دماغه‌ای هست که حدود سی کیلومتر در آب پیش رفته و در رأس آن قصری عظیم و مشرف به دریا بنا شده که شب‌ها به فانوسی دریایی شباهت دارد و راهنمایی برای کشتی‌هاست. افزون بر این ، در برابر موج‌های سهمگین سرسختانه ایستاده و آن‌ها را به دریای خروشان باز می‌گرداند. نام این قصر که با عمری صدساله همچنان استوار و پابرجا مانده ، صخره‌ی مورگابت است. معماری عجیب و تنهایی شگفت‌ آن حیرت‌آور می‌نماید و چشم‌اندازهای رنگ‌به‌رنگ پیرامون‌اش بهت‌آفرین . ساختمان قصر و آنچه دوروبرش دیده می‌شود ، احساسات متفاوتی را برمی‌انگیزد.... ژانت در خانه بود و رنج می‌کشید. در راستگویی معشوق تردید داشت و ناله‌های التماس‌آمیز مادرش پیوسته به گوش‌اش طنین‌انداز بود. دل‌اش برای او می‌سوخت و فکر می‌کرد که دیگر هرگز نخواهدش دید. حال نامادری‌اش هر روز بدتر می‌شد. طبیب به دیدن‌اش می‌آمد اما نسخه‌ای نمی‌نوشت. عقیده داشت که تجویز دارو سودی نخواهد بخشید.

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر