کتاب سنگ یشم: این کتاب نوشته مریم جهانی و توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است. صدای قیژ بلندگو و تک‌سرفه معیری قیل‌و‌قال حیات را می‌خواباند. خانم‌های سال سوم الف و ب بفرمایید جلوی سالن امتحان. نگاهی به آسمان می‌اندازم. ابر بدی آورده. تا می‌خواهم دعا کنم نبارد. توپ چرکی از لای ابرها می‌آید طرفم. می‌کشم کنار. اجازه می‌دهم بخوابد تو زمین. به بچه‌ها می‌گویم: شما ادامه بدین تا ما امتحان بدیم و برگردیم. همه گاردها به هم می‌ریزد. الناز موی شلخته‌ی صورت را پس می‌زند. تو چته سهیلا؟ چرا مثل کرم همش تو دست‌و‌پای من می‌لولی؟ سهیلا می‌پرد هوا و اسپک خیالی می‌زند. کرم قیافته یابو. توپ که میاد طرفت قر‌و‌قمیش نیا تا نیام و تو دست‌وبالت. تای آستین را باز می‌کنم. حق با سهیلا است. باید فکری برای کم‌کاری الناز بکنم. سهیلا به‌جای من فکر می‌کند. نسیم یه چند وقت بزارمش رو نیمکت تا بدانه زمین جای ادا اطفار نیست. هر دو زل می‌زنند به دهانم. مقنعه سهیلا عقب رفته و موی کپ پسرانه افتاده بیرون. چتری الناز اما بلند است و حالا دارد آن را با دقت بغل مقنعه تنظیم می‌کند. رو می‌کنم به بقیه دخترها. بچه‌‌ها جمع بشین تو یه زمین بازی کنین تا ما برگردیم. مچ‌بندها را درمی‌آورم و دنبال پاسور نگاهی به ذخیره‌های کنار زمین می‌اندازم... .