دسته بندی ها

قرن دیوانه ی من

کد شناسه :239541
قرن دیوانه ی من

کتاب قرن دیوانه ی من: شریک آینده‌ زندگی‌ام را به صورتی تقریباً نمادین بر روی یک پل ملاقات کردم. روزی بسیار گرم بود و من داشتم از محله‌ اسمیخوف باز می‌گشتم. به یک همکلاسی قدیمی برخوردم که به سمتم می‌آمد، یکی از اعضای گروه سه نفره خوانندگان، به همراه یک موقرمز که پوست رنگ‌پریده‌اش از گرما برافروخته شده بود. با همکلاسی‌ام احوالپرسی کردم و متوجه شدم که نام موقرمز هلناست. او دانشجوی سال اول رشته‌ ادبیات چک و همچنین یک نوازنده‌ ماهر به شمار می‌رفت. موقرمز بدون آنکه حتی به من نگاهی بیندازد گفت تنها نوازنده‌ای در مجموعه‌ هنری است و اینکه ما قبلاً یک‌بار همدیگر را دیده‌ایم. بار قبل من، که قبلاً فارغ‌التحصیل شده بودم او را تا کافه‌تریا همراهی کردم، اما چون صف خیلی طولانی بود جلو زدم و از یادش بردم. حسابی به او برخورده بود.

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر