احتمالاً بعضی از مردم شهر کوفو از رفتارها و حرفهای پسر بچه‌ای به نام کنگ کیو متحیر می‌شدند. او تقریباً ۲۶۰۰ سال پیش در آنجا زندگی می‌کرد و حتی در آن زمان هم، کودکان از بازی با اسباب‌بازی لذت می‌بردند. کنگ کیو اما از دیگر کودکان متفاوت بود. از سنین بسیار پایین، به نظر می‌رسید که او همیشه بهترین رفتار را دارد. وی همچنین از آموزه‌های دینی و سنت‌هایی که در خانواده رایج بود پیروی می‌کرد. مثلاً کنگ کیو ظرف‌هایی را در آشپزخانه از مادرش می‌گرفت و وانمود می‌کرد که آنها کاسه‌های مقدس استفاده شده در مراسم مذهبی توسط بزرگسالان هستند. در زمان کنگ کی، کوفو پایتخت یک کشور مستقل به نام لو بود، این منطقه هم اکنون یکی از ایالت‌های کوچک حال حاضر چین است. در سراسر این کشور مردم معتقد بودند که باید پدر و مادر و اقوام خود را که قبل از آنها زندگی می‌کرده‌اند، تکریم کرد. این اعتقاد بخشی اصلی از سنت‌های مذهبی آن روز بود. مانند بسیاری از کودکان در آن زمان، کنگ کیو شروع به یادگیری همه چیز در مورد اعمال مذهبی کرد. او همچنین ترانه‌هایی را آموخت که در مورد گیاهان و حیواناتی که بومی منطقه وی بودند. ترانه‌های دیگر شرح وقایع تاریخی یا دروس اخلاقی مشترک بودند. آنها به کنگ کیو کمک می‌کردند تا یاد بگیرد چگونه درست و غلط را از هم تشخیص دهد. اگر دوست دارید با سرگذشت این فیلسوف بزرگ چینی بیشتر آشنا شوید خودتان ادامه کتاب را بخوانید.