پیرمرد و دریا را شاهکار همینگوی میدانند. یک رمان کوتاه. کمی بلندتر از داستان کوتاه. داستان ماهیگیر پیری که چند وقت است هیچ صیدی نکرده است. والدین پسرکی که کمکدستش است پسرک را از همراهی او نهی میکنند و پیرمرد یکتنه به دریا میزند. پس از چند روز سرگردانی ناگاه یک نیزه ماهی بزرگ، خیلی هم بزرگ قلاب را میگیرد…
0 نظر