نی که اسمش آدریانا بود در خانه جدید خود از جای برخاست، برف میبارید. آنروز، روز تولدش بود. چهل و سهسال داشت. خانه در مزارع بیرون شهر واقع شده بود. در دوردست دهکده، روی تپه کوچکی دیده میشد...
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر