دسته بندی ها

وزن رازها چشم و چراغ 107

کد شناسه :235645
وزن رازها چشم و چراغ 107

کتاب وزن رازها/ از روزی که مادرم مرده، یک بند باران باریده است. نزدیک پنجره ای مشرف به خیابان نشسته ام. در دفتر کار وکیل مادرم که تنها یک منشی بیشتر ندارد، منتظرم تا وکیل بیاید. به اینجا آمده ام تا تمام مدارک مربوط به انحصار وراثت را امضا کنم پول، خانه و گلفروشی را که مادرم از زمان مرگ پدرم، خودش اداره می کرد.

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر