خاطرات یک مترجم
کد شناسه :234595

کتاب خاطرات یک مترجم : کم کم از زبان پرستاران دریافتم که این خاصه خرجی های معمول در حق بیمار من هزینه های سنگین تری نیز به دنبال خواهد داشت. این بود که روزی به مدیر بیمارستان مراجعه کردم و با همان زبان نارسای خود به او حالی کردم که من آدم فقیری هستم و آن دکتر ایرانی که توصیه مرا به پروفسور سر راسل براک کرده و در سفارش نامه خود قید کرده است که استطاعت پرداخت هزینه های سنگین را ندارم ....
0 نظر