کتاب یک فنجان چای : حاضر شدن کار مزخرفی بود. بعد از شام، فرا برشنماخر چهار تا از پنج بچه اش را برد خواباند، ولی اجازه داد رزا پیشش بماند و دگمه های یونیفرم هر برشنماخر را برق بیندازد. بعد با اتوی داغ افتاد به جان بهترین پیراهن برشنماخر ، پوتین هایش را واکس زد و یکی دو تا کوک هم به کراوات ساتن مشکی اش زد ...
0 نظر