کتاب دوغدو 3/ برنارد و خون آشام های دروغ گو/ خانم سیلا با سرعت از پنجره وارد می شود. نمی تواند جارویش را به موقع نگه دارد و با سر به شکم خانم چاق فرانسوی می خورد و جلوی نگاه وق زده اش جوری دست و پایش را گم می کند که بابار مجبور می شود آن ها را از زیر کابینت برایش پیدا کند.
0 نظر