کتاب مامور 1 Z با جنگویان نقابدار رو به رو می شود : قایق در دریای متلاطم می پیچید و می چرخید. سر بلند کردم و به کف خروشانی نگاه کردم که به پنجره ی کابین می پاشید. هر چند وقت یک بار، وقتی روی موجی قرار می گرفتم، می توانستم جزیره ها را ببینم و ابرهای طوفانی عظیمی که بر فرازشان بودند. لبه دستشویی فلزی را گرفتم و به آینه نگاه کردم ...
0 نظر