کتاب معشوق سنتی : عصبی می شوم وقتی که .... دوستت دارم و زیاد دوستت دارم .... و فنجان بی صاحبت را .... از لب ایوان می بارانم .... بغضم را می گذارم روی میز .... در گوشم می گوید: بخواب، ....
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر