کتاب ساندویچ برای حیدر نعمت زاده، در این کتاب نه خبری از اشباح دیو ترسناک و دیو تک شاخ هست و نه اثری از جن و پری و اسب بالدار، ولی داستان ((علو)) و ((داوود)) شما را از خنده روده بر می کند. این دو نفر عاشق دوچرخه سواری هستند، همین طور عاشق ساندویچ. اما نه دوچرخه سواری بلدند، نه پولی برای خرید ساندویچ دارند. زنگ تفریح که مشود، دزدکی دوچرخه ((امیرو))، بچه شر کلاس را بر می دارند و می زنند به چاک.
0 نظر