نویسنده مرده است
کد شناسه :231318
کتاب سه نمایشنامه : از همون اولین باری که تصویرت رو توی سینما دیدم حس کردم دیگه آرامشی برام وجود نداره. آرامش برای من زمانی از دست رفت که مجبور شدم برای دبدن فیلم تو پونزده بار از مدرسه فرار کنم. زمانی که برای پول بلیت هشت تومنی سینما مجبور شدم بارها دزدی کنم. زمانی که معلم مون به جرم پیدا کردن عکس های تو از لای کتابم پشت در کلاس یه لنگه پا نگه م می داشت. عین پونزده روزی که فیلمت توی شهر ما اکران بود من توی سینما بودم ....
0 نظر