کتاب هیولای کوه به دوش : یک دفعه همه جا مثل قیرستان ساکت می شود. دیگر صدای مرده ها هم به گوش نمی رسد. انگار شب شعرشان تمام شده و به گورهایشان برگشته اند. شاید هم ایستاده اند و ما را تماشا می کنند. امنیه ها به سرعت از جیپ پایین می پرند و تنفگ هایشان را رو به تاریکی نشانه می روند. ...
0 نظر