کتاب همه سیزده سالگی ام/ جفت پاهاش تیر خورده بود. نمیتوانست راه برود. اما کار عجیبی کرد. یک دفعه کف دستهایش رت گذاشت زمین و پاهایش را برد بالا و شروع به راه رفتن کرد
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر