خوب می دانستم که هیچوقت پزشک نمی شوم. زیر آفتاب در دشت همواری درست بالاتر از خانه مان دراز کشیده بودم و استراحت می کردم. عمویم، که مثل بقیه بستگان پزشک بود، همان روز از من پرسیده بود برای شغل آینده ام چه برنامه ای دارم....
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر