کتاب سرود کریسمس: اسکروج چون در میانه ی خرناسی بغایت خوفناک بر تخت نشست تا افکارش را جمع و جور کند فرصت نیافت تا کسی به او بگوید که ساعت بار دیگر در آستانه ی نواختن یک ضربه است...
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر