آرامسایشگاه
کد شناسه :228262

یک شام پاییزی. نور تدریجا ترده را روشن می کند و سپس به آرامی بر تمام صحنه گسترده می شود. خوشه در همان نقطه که افراد بر سر هم ریخته بودند، پشت به مردم، خسته و کوفته، روزنامه را از زمین برمی داردو بلند می شود. مرد ماشین کنار موتور برهنه اتومبیل است و با آچارها و ابزار متعدد مهره های موتور را شل و شفت می کند....
0 نظر