کتاب دفترچه خاطرات یک بی عرضه 9( اردوی اجباری) : باید دست هامان را با پارچه به هم می بستیم و بعد همه با هم از چند تا مانع طنابی رد می شدیم. ما کلا آدم های ناهماهنگی نبودیم، ولی ... نمی دانم چرا در حرکات گروهی بدنی به مشکل می خوردیم ....
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر