کتاب مرغ های طلسم شده/ استاد دم در رفت. یک خدمتکار پشت در بود. سلام کرد و گفت:(امروز عروسی پسر تاجر باشی است. از شما دعوت کرده برای نهار تشریف بیاورید. این سینی غذا و شربت هم برای بچه های مکتب خانه است.) استاد گفت:0مبارک است! به تاجر باشی سلام برسانید. بگویید خدمت می رسم.)
0 نظر