کتاب خر برفت و خر برفت/ مرد نقال خوابش گرفته بود. می خواست گوشه ای بخوابد. همه گفتند:(حالا وقت جشن است. یکی از آنها دایره اش را آورد و شروع کرد به زدن. همه ایستادند و توی اتاق چرخیدند و خواندند : شادی آمد ، غصه ها از خانه رفت خر برفت خر برفت ...
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر