کتاب یادگاری آبا و اجدادی/ پشت در نه قمر ایستاده بود تا تورنگ را دید گفت:ننه خواب بودی؟باید ببخشید خواب بد دیدم خواب دیدم میخ آقاخدا بیامرزم از دیوار کندهاند تورنگ که هنوز قلبش تند می زد گفت:میخ صحیح و سالم سرجاشه حالا برو بذار بخوابم.
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر