کتاب دوچرخه ی آبی: تاریک بود و سرد ولی می شگفت در برق برق نقره و زبرجد و فیروزه چهره ات بی بیم مرگ دست سفیدت هنوز سنگریزه باز می کند از شاخه ی سفید در نور مهربان ته آب نک می زند به سنگریزه یی قزل آلای کور.
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر