کتاب ایستادن رو به روی عقربه های کج: نمیدانم چرا هروقت سرم را میگیرم زیر دوش آب یاد پدر میافتم که شیر آبا داغ را باز میکرد و به زور نگهام میداشت زیر دوش آب داغ حمام عمومی، گردنم را میگرفت و اجازه نمیداد تکان بخورم، نگهام میداشت زبر دوش آب داغ، میسوختم و جرات نداشتم حرفی بزنم ...
0 نظر