کتاب زن باران/ من روز را با رویای تو آغاز میکنم ... با رویای اینکه یقهی پیراهنت باشم ... حتی کفشهایت ... تا پاهای تو را در برگیرم ... و شب من با رویای تو آغاز میشود ... با رویای دیدن چشمهایت ... و آخرین پلک زدنهایت ... وقتی به خواب میروی ... و خواب زنی را میبینی که: روز را با رویای تو آغاز میکند .
0 نظر