کتاب شرکای جرم : خانم برسفورد روی نیمکت تکانی به خودش داد و با ناراحتی از پنجره آپارتمان نگاهی به بیرون انداخت. چشم انداز وسیعی نبود، فقط چند آپارتمان دیگر در آن طرف خیابان دیده می شد. آهی کشید و بعد دهن دره کرد و گفت: _کاش اتفاقی بیفتد. همسرش نگاه سرزنش باری بهش کرد و گفت: _مراقب باش، تاپنس. این علاقه شدیدت به هیجان مرا می ترساند ....
0 نظر