کتاب نگذار به بادبادک ها شلیک کنند: آنجا که باریش را شناختم نه گلی بود و نه "چناری سرسوده به آسمان" حتی نان فروش با آن صدای بریده بریده اش نمی توانست پای به آنجا نهد.تنها پرندگان بودند که گاهی در حیاط سنگی می نشستند....
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر