یزله در غبار
کد شناسه :225794
کتاب یزله در غبار: لاغر و بلند بالا جلو شیشه های رفلکس بانک تجارت ایستاده بود و با کف دست گرد و غبار روی شیشه را پاک می کرد تف می زد به انگشت های دست موهای سر را صاف می کرد می خواباند و وقتی آفتاب از توی شیشه نیزه به چشمش می زد نه یک نیزه نه دو نیزه صدتا...
0 نظر